هرچی ریش بیشتر باشه شما برنامه نویس موفقتر و خفنتری هستید . 😉
خوب باشیم و خوب بودن را به دیگران یاد دهیم. #کاپشن
اتفاقات خوبی در حال رخدادن است . یکیش که میخوام الان معرفی کنم انجمن خیریه حس است که کمپین جمع آوری پول برای خریدن کاپشن برای کودکان نیازمند رو شروع کرده و فکر میکنم استقبال خیلی خوبی شده تا الان ۱۸۸ نفر کمک کردند و در حدود شش میلیون پول جمع شده . چون زمستون نزدیکه تا ۱۵ آبان وقت تعیین کردند تا سریع این کاپشن هارو خریداری و توزیع کنند . شما حتی با ۵۰۰۰ تومان هم می تونید به این کار ملحق بشید .
تجربه هفتم-مهاجرت
این فعلا تجربه آخری هست که از سری تجربه های داستانی براتون مینویسم . یعنی از سال ۸۹ تا الان واستون نوشتم و الان که این پست رو مینویسم آخرین تجربمم از سری پستهام هست .
من به تقدیر اعتقاد ندارم.
مورفیس: تو به تقدیر اعتقاد داری؟
نیو: نه ، چون نمیخوام فکر کنم زندگیم دست خودم نیست.
” The Matrix “ ادامهٔ “من به تقدیر اعتقاد ندارم.”
تجربه ششم – جلوی ضرر رو هر وقت بگیری منفعته .
تجریه قبلی بیشتر در مورد انتخاب شریک و تیم بود .
اواخر سال ۹۱ یه پیشنهاد کاری داشتم و چون در وضعیت بدی بودم ، مجبور شدم برم اونجا کار کنم وقتی اونجا رفتم بهنام و حسینم بردم اونجا . شرکت خودمون رو هم فقط دو تا بازاریابمون داشتند میگردوندند . خب معلوم بود که هیچ نتیجه ای نداره اینکار , چون وقتی رییس شرکت داره یه جا دیگه کار میکنه اونا هم طبیعتا کار نخواهند کرد. وقتی شرکت بودیم کار نمی کردند چه برسه به اینکه که تو شرکت نباشیم .
تجربه پنجم – شریک, تیم, دوست
تجربه قیلی بیشتر در مورد تغییراتی که در مورد نحوه فعالیت انجام دادیم بود.
سال ۹۱ شروع شد . سالی که ناامیدی توش زیاد به چشم دیده میشد . روزهای اول سال گذشت . من و دامون یعنی شریکم به دلایلی همچون بی پولی , نبود برنامه برای آینده و انواع و اقسام بدهی ها شروع به مقصر قلمداد کردن هم کرده بودیم . اون میگفت تو اون روز اینکارو کردی , من می گفتم تو هم اینکارو کرده بودی که من اینکار کرده بودم و همین طور ادامه داشت این بچه بازیها . در واقع بچه بازی نبود . وقتی کم میاریم بچه میشیم.
من هم کتاب خواندم.
امروز برای من روز فوق العادهای بود . چون تونستم برای اولین بار کتابی رو به جز کتابهای درسی بخونم و تموم کنم.
اسم این کتاب “درود بر خودم” براساس اصول جک کنفیلد , تالیف و ترجمه جلال طحان از انتشارات هورمزد هستش .
چند نکته که باید در هنگام ساختن صف بدانید
صف queue از مواردی هست که در برنامه نویسی خیلی مورد استفاده قرار میگیره , مثلا از موارد مورد استفاده صف میشه در ارسال ایمیل ، سیستم زمانبندی و اجرای یک مورد خاص ، یا ارسال sms در صورتی که تعداد بالا باشد و نمی خوایم کاربر رو منتظر نگه داریم اشاره کرد.
کلا مواقعی که میخوایم کاری رو واسه کاربر انجام دهیم و نمیخوایم کاربر معطل بشه تا اون کار انجام شه ،میتونیم از صف استفاده کنیم . الگوریتم های صف هم تو همون لینک ویکی پدیا واستون در دسترس هست .
من تو تجربه سوم جایی که نوشتم حدود سه چهار میلیون ضرر خوردیم از بی تجربگی برنامه نویسی، همون استفاده نادرست از صف بود . میخوام الان اون اشتباه و نحوه حل مشکلش رو بهتون توضیح بدم.
شما موفق خواهید شد, چون بیشتر مردم تنبل هستند.
تجربه چهارم – تغییر خوب است.
در اینجا بودیم که سال ۸۹ تموم شد به تعدادی مشتری رسیدیم ولی این جوابگوی هزینه ها نبود . پست قبل
اولین تغییر که فکر کردیم باید انجام بدیم تغییر ظاهر سایت پنل و رسمی تر کردن کار بود که این یه تغییر خوب بود.