بیایید ما هم متعهد شویم.

من هم بعد از این دیدن پست صالح امینی که در صفحه فیسبوکش منتشر کرده بود . خواستم تا این عهد نامه را با این پست خودم امضا نموده باشم.

همه ما میدونیم که بدون این که پشت هم باشیم  یه جمعه کارآفرینی یا نگیم کارآفرینی , بگیم یه جامعه بهتر و خوشحال نمیتونیم درست کنیم . من هم به عنوان عضوی از جامعه کارآفرینی این تعهدنامه رو امضا میکنم . تا بتونم همیشه و با جدیت به اون عمل کنم.

we are together

ادامهٔ “بیایید ما هم متعهد شویم.”

تجربه سوم-همه می توانند بازاریاب شوند.

minion-marketer

 

در ادامه پست قبل به اینجا میرسیم که حالا ۲۰ میلیون که هزینه کردیم رو چه جوری جبرانش کنیم. یعنی چه جوری پول در بیاریم .

حدود بیست تا مشتری گیر آورده بودیم که خیلیاشون از آشنا ها بودند و حتی پول هم نداده بودند یا تخفیف بالایی داده بودیم , روزها همینجوری می گذشتند و ما هم هی به این زنگ میزینیم هی به اون زنگ می زنیم آقا پنل نمیخوای ؟ بعد همینجوری هر دو هفته یه مشتری میگیریم و میریم جلو که گفتیم ما که خودمون پنل داریم چرا با این تبلیغات نکنیم , گفتیم اگه اس ام اس معمولی بفرستیم تو آگهی که اینقدر توضیح داده بودیم یه چیز دیگه فهمیده بودند حالا واویلا تو هفتاد کاراکتر بیای اینارو بفهمونی .

ادامهٔ “تجربه سوم-همه می توانند بازاریاب شوند.”

مبهم

این روزها دایما دارم به صفحه سفیدی نگاه میکنم.
صفحه افزودن پست
برگه هدف هایم
ادیتورم که البته سیاه است
و خیلی چیزهای دیگر
نگاه میکنم و در ذهنم خطوطی همانند خطوط روی دیواری که دراین عکس به آن نگاه می کنم رد می شوند.
همه چیز مبهم است.
زمان خواهد برد تا پر شوند , ولی میدانم که پر خواهند شد.

ادامهٔ “مبهم”

رویا و آرزوی من برای تبریزم

بنا به درخواست بهروز بختیاری در این پستش که در مورد تبریز و جامعه حرفه ای اون بنویسیم , من هم به عنوان تبریزی میخوام آرزوی خودمو بنویسم. شاید آرزوی من تو سطح خودم باشه ولی از هیچ چی که بهتره . 🙂

بزارین اول کار یه آهنگ به اسم تبریز واستون پخش کنم بعد بگم چی به چیه . فقط یه نکته اینکه فیلترنت باعث میشه پخش نشه , قندشکن تون رو روشن کنید بعد صفحه رو رفرش کنید تا بتونید به آهنگ یا کلیپ پایینی گوش بدید.

ادامهٔ “رویا و آرزوی من برای تبریزم”

تجربه دوم – اول درآمد بعدا هزینه

ما ایده داشتیم و به اینجا رسیدیم که شرکت داشتیم.

جونم براتون بگه که تو تاریخ ۱۳۸۹/۰۵/۱۶ به مدیر عاملی دامون طاهری و ریاست هیات مدیره بنده حقیر شرکتمون به ثبت رسید. ولی هییت مدیره کجاست منم و دامون . خب چی میشه هرچه کمتر بهتر.

حالا وقتشه بفروشیم . ولی دوتایی به این فکر کردیم که مشتریا باید اومدن با یه جای باحال مواجه بشن. یه ضرب المثل هست که میگه عقل مردم به چشمشونه .ما هم جوگیر که بابا الان یه جای خوب بگیریم بعدش بیشتر در میاریم و هم هزینه ها درمیاد هم کلاس داره.

راه افتادیم از بالاشهر تا پایین شهر از این بنگاه به اون بنگاه تا یه جا خوب پیدا کنیم. آقا میگفتیم روزی یه دونه بفروشیم میشه ماهی سه میلیون یه میلیونشم بدیم اجاره میمونه دو میلیون دوتا هم سایت بگیریم خوبه ماهی دو سه میلیون واسه هر کدوم میمونه.

یه شانس آوردیم دامون یه دوست داشت اسمش محمد بود که تو کار آسانسور بودن بعد این گفت ماهم دنبال یه جای خوب هستیم و دفترمونو تحویل میدیم. بیاید با هم بگیریم تا هزینه ها سرشکن بشه. 😀 خدا رو شکر این یه بار یکی پیدا شد به ما یه چیزی یاد بده.

سرشکن کردن هزینه ها

cost-savings ادامهٔ “تجربه دوم – اول درآمد بعدا هزینه”

استخدام برنامه نویس android و ios شرکت ارانوس به صورت تمام وقت

دفعه پیش تو فیسبوک آگهی استخدام زدم الان رفتم یه ساعت بود که دنبالش بودم که کجاست و آخرش مثل همیشه به قول پیام پست هامو فیسبوک قورت داده بود.

الان تصمیم گرفتم اینجا بنویسم که بعدا هم بتونم بهش دسترسی داشته باشم.

شرکت برنامه نویسی و انیمشین ارانوس در راستای تکمیل کادر فنی خود به تعدادی برنامه نویس android و ios نیازمند است.
محل شرکت : تهران خ جردن
محیط کار بسیار عالی و دوستانه می باشد و پروژه های مخصوص خود این شرکت برنامه نویسی و گسترش داده می شوند.

ادامهٔ “استخدام برنامه نویس android و ios شرکت ارانوس به صورت تمام وقت”

تجربه اول – ما کارمون رو با یه ایده شروع کردیم.

big idea

سال ۸۹ بود, البته دقیق تر بگم اردیبهشتش هم بود ,  من بودم و دامون طاهری,  یه چند ماهی از یاد گرفتن PHP ما نگذشته بود که دامون زنگ زد امیر یه پروژه گرفتم . منم گفتم ایول بریم سراغش . یه قیمت دادیم حدود ۷ میلیون و چون تو تبریز بودیم و این عدد رقم بالایی بود طرف قبول نکرد . بعد این پروژه که سفارش داده بودن گفتیم ایول عجب چیزیه چرا واسه خودمون نزنیم.

ادامهٔ “تجربه اول – ما کارمون رو با یه ایده شروع کردیم.”

سلام کلیشه


این اولین پست بلاگ من هست. ورد پرس رو نصب کردم و از پیام صادری عزیز که زحمت مرتب سازی و فارسی کردن قالبی که از این سایت گرفته بودم رو کشیده تشکر میکنم.

اولین پست پیش فرض وردپرس سلام دنیا هست . خب منم سلام دنیا رو سلام کلیشه نوشتم . چون همه چیز ما کلیشه ای شده از یه برنامه نویس گرفته تا بلاگرها شاید دکترها هم سلام دنیا دارن مثلا وقتی اولین شکم موش رو دارن شکاف میدن اون ها هم با یه دنیای جدید روبه رو میشن و میگن سلام دنیا . همین که طرف Hello World معروف رو نوشت بهش میگن برنامه نویس یا اگه سلام دنیا رو نوشت بهش میگن بلاگ نویس .

ادامهٔ “سلام کلیشه”